میراث، روایت اقتصاد با لباس روحانی

در فضای تولیدات تلویزیونی، سریال «میراث» با پرتاب ایده‌ای جسورانه و چندلایه، خود را متمایز کرده است. این اثر، داستانی فراتر از یک درام خانوادگی معمول را پیش می‌برد و به سوژه‌ای بدل شده که می‌تواند ذهن استعاری مخاطب را به چالش بکشد. ایده مرکزی سریال، قلابی محکم برای آویزان کردن مفاهیم بزرگ‌تر است.
در فضای تولیدات تلویزیونی، سریال «میراث» با پرتاب ایده‌ای جسورانه و چندلایه، خود را متمایز کرده است. این اثر، داستانی فراتر از یک درام خانوادگی معمول را پیش می‌برد و به سوژه‌ای بدل شده که می‌تواند ذهن استعاری مخاطب را به چالش بکشد. ایده مرکزی سریال، قلابی محکم برای آویزان کردن مفاهیم بزرگ‌تر است.
کد خبر: ۱۵۳۳۸۴۸
نویسنده حامد حجتی | مدیرکل پژوهش‌های اسلامی صداوسیما
 
داستان از یک روحانی جوان روستایی به‌نام جواد آغاز می‌شود که در غیاب پدر، یک مسیر‌ معنوی را در پیش گرفته. این آرامش زمانی درهم می‌ریزد که او ناگهان وارث اصلی کارخانه‌‌ ورشکسته پدرش در شهر می‌شود‌. این نقطه آغاز، صحنه تقابل دو دنیای متمایز را فراهم می‌آورد: ساده‌زیستی مسئولانه روستا در مقابل مصرف‌گرایی پیچیده شهری. 
نبوغ طرح قصه اینجاست که هر عنصر داستانی، به نمادی فراتر از خود بدل می‌شود:
روحانی جوان (جواد) تنها یک شخصیت نیست‌. او نماد نسلی است که بار مسئولیت ایدئولوژیک و اجتماعی را بر دوش می‌کشد. او میراث‌دار آرمان‌هایی است که اکنون با واقعیت‌های دشواری مانند اقتصاد به‌گل‌ نشسته مواجه شده‌اند.  
 کارخانه ورشکسته صرفا یک بنای فرسوده نیست بلکه تصویری روشن از اقتصاد تولیدی و صنعتی کشور است که با چالش‌های عمیقی دست به‌گریبان است.  
کارگران معترض، همان مردم عادی جامعه هستند که معیشت و آبروی‌شان به سلامت این بنای تولیدی گره خورده و تبعات بحران را مستقیما بر دوش می‌کشند.  
خانواده شهری پدر، نماینده آن بخش از مناسباتی هستند که در پی حفظ امتیازات و سبک زندگی خود حتی به قیمت فدا کردن منافع جمعی و اخلاقیات هستند. 
سریال برای روایت این ماجرای سنگین، به ابزار طنز موقعیتی و دیالوگ‌های هوشمندانه متوسل می‌شود. این طنز که از تقابل شخصیت‌های با‌گذشت و ساده‌دل با موقعیت‌های پیچیده و افراد فرصت‌طلب زاییده می‌شود، مانند دارویی تلخ عمل می‌کند که پذیرش حقایق دشوار جامعه را برای مخاطب آسان‌تر می‌سازد. 
«میراث» را می‌توان روایتی انقلابی از مسئولیت‌پذیری دانست. این سریال نشان می‌دهد انقلاب و آرمان‌هایش زمانی در خطر می‌افتند که نتوانند پاسخگوی معضلات ملموس مردم مانند بیکاری، ورشکستگی و بی‌عدالتی باشند. قهرمان داستان (روحانی جوان) مجبور است به‌جای منبر،پشت میزمدیریت یک کارخانه بحران‌زده بنشیند وبا زبان اعداد،چک‌های برگشتی و اعتراض کارگران روبه‌رو شود.«میراث» اثری است که با عبور از کلیشه‌ها، فرصتی برای تأمل در مورد پیوند عمیق بین حوزه فرهنگ، اعتقادات و اقتصاد فراهم می‌آورد. این سریال نشان می‌دهد هنر روایتگری می‌تواند با خلق استعاره‌های دقیق و ملموس همچون آینه‌ای شفاف، تصویری از جامعه خود ارائه دهد و پرسش‌های اساسی را بر دوش مخاطب بگذارد. 
نگاه نشانه‌شناختی به میراث آشکار می‌سازد که قدرت این سریال نه فقط در قصه‌گویی بلکه در خلق منظومه‌ای هدفمند از نشانه‌هاست. کارخانه، روحانی، روستا، شهر وخانواده،هر یک از سطح «دال»‌های داستانی فراتر رفته و به «مدلول»‌هایی بدل می‌شوند که مسأله‌ای کلان‌تر را نمایندگی می‌کنند: تقابل میراث ایدئولوژیک با بار مسئولیت در جهان واقعی. این اثر با مهارت، از خلال تقابل این نشانه‌ها، یک ‌اسطوره‌‌سازی روایی معاصر انجام می‌دهد‌؛ اسطوره‌ای که پایداری، عبور از خود و مسئولیت‌پذیری در میدان عمل اقتصادی را به مثابه تکلیفی تاریخی بازمی‌نمایاند. بنابراین ‌میراث‌ فراتر از یک سریال، متنی است که هنر روایت انقلابی را در تبدیل مفاهیم انتزاعی به استعاره‌هایی زنده و ملموس به نمایش می‌گذارد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها